-به نام خداوند بخشنده مهربان
زندگينامه شهيد محسن پور عبدالله . شهيد محسن پورر عبدالله در سال 1336 در شيراز به دنيا آمد چند روز قبل از تولد محسن دزد به خانه شان مي آيد و تمام لباس هاي را که مادرش برايش تهيه مي کند را با خود مي برد و هنگام تولد او همسايه ها برايش لباس مي آوردند و مادرش تن او مي کند در طي دوران مدرسه همسايه ديوار به ديوار ما که يک روحاني بود هر روز او را با خود به مسجد مي برد و براي سخنراني هايش به هر کجا مي رفت او را با خودش مي برد در دوران دبيرستان با چند تن از دوستانش انجمن اسلامي دبيرستان را تشکيل دادند و در سال 1355 ديپلم خود را گرفت و در سن 18 سالگي بود به خدمت سربازي رفت و سال 1355 بهمن ماه به اورميه سربازي رفت و از آن جا به ژاندارمري شهرستان بوکان انتقال يافت و در پايان 22/11/1357 روز پيروزي انقلاب اسالامي بعد از اتمام سربازي به شيراز آمد و براي نهضت سواد آموز به محمد آباد کوار رفت تا به مردم بي سواد آموزش دهد که در نهضت با همسرش آشنا شد و در سال 1360 ازدواج کردند و حاصل اين ازدواج 3 فرزند شد در همان سال نهضت را رها کرد و وراد سپاه شد و در قسمت عقيدتي سياسي مشغول شد و خدمت خود را در جبهه گذارند که در آخرين بار در سال 1367 که اواخر جنگ بود عازم شد و در تاريخ 4/4/1367 در جزيزه مجنون به درجه رفيع شهادت نائل آمد که در سال 1370 جسد ايشان به وطن بازگشت و در تاريخ 5/1/1370 در گلزار شهداي شيراز به خاک سپرده شد . روحش شاد و يادش گرامي باد . والسلام
بسمه ي تعالي
وصيتنامه شهيد محسن پورعبداله
پروردگارا، بارالها از کجا شرو ع کنم،از وصف تو گويم يا ازگذشته سياه خود،از رحمتو مغفرت تو بگويم يا از سيئات خود از لذت وصل تو گويم يا از فرارو غفلت خود،چه بگويم من؟آري از رحمت تو شروع ميکنيم زيرا تو از روز ازل رحمت را بر واجب کردي ،از اينکه بر من منت نهادي و رحمت وصال خودت را نصيبم کردي ،ازاينکه در اين لحظات آخر عمر بوصالت رسيده ام از يک طرف خوشحالم که بالاخره مراقرين اين رحمت فرمودي ولي از طرف ديگر بسيار ناراحتم که چرا اين همه دير تورا يافتم زيرا در اين مدت عمر که همه آن در غفلت بود نتوانستم ترابيابم ولذت وصال ترا بچشم،وه چه شيرين است وصال تو،وه چه شيرين است عشق تو،وه چه شيرين است ديدن روي جمال تو،آري من با چشم عقل ترا يافتم و با ديده دل ترا ديدم.هيچ فکر نميکردمکه اينقدر وصالتو شيرين و گوارا باشد ،سالها خودرا در وابستگي هاي مادي دنيوي غرق کرده و خود را ازاين وصال محروم کرد،آري بظاهر نمازو روزه مذهبي را ميگذرانم وبرخوردهايم و حرکاتم بظاهر اسلامي و...ولي اکنون نمازم را زدل و ياد توست و ارتباط روحمو قلبم بانور توست،آري براي خود متاسفمکه چرا زودتر ترا نيافتم تا باعشق تو دمساز شوم،آري معبودا براي خود متاسفم که سالهاي سال از عمرم را اينگونه به هدر دادم بجاي اينکه در پي تو باشم،آنرا در راههاي فرعي زندگي سپري کردم،آري حال ميفهمم که علي چه راز و نيازي با تو داشت که حکومت و خلافت از عطسه يک بز برايش بي ارزشتربود،آري او باتو دمساز بود و زماني که باتو ارتباط برقرار ميکرد ديگر در اين دنياي فاني نبود و با تمامي وجودمعنويش سر به استانت ميسائيد،و ليکن مادر نمازهايمان همه جا هستيم جز باتو ،راستي چرا اين همه غفلت،پروردگارا تو نسبت به بندگانت رحمت داري بر آنان رحم نماو آنان را از خواب غفلت بيدار کن،اگر اين بندگان فريب خورده ات بفهمند که تو چقدر خداي خوب ومهربانهستي،هرگز شيطان و هواي نفس خود رابر تو ترجيح نميدادند و تورا با لذائذو خوشيهاي زود گذر دنيوي مبادله نميکردند.درباره خود ميگويم:پروردگارا،بار الها،اگر ميدانستم که تو دوست من هستي هرگز در زندگي دوستي غيراز تواختيار نميکردم،پروردگارا،معبودا اگر ميدانستم که تو پناه بندگان هستي هرگز به ديگران پناه نميبردم.پروردگارا،رحيما،اگر ميدانستم که تو اين همه بذل و بخشش داري کي دست جلوي ديگران دراز ميکردم.پروردگارا،رحمانا،اگر ميدانستم که تو اين همه بخشنده اي کي از تو فرار ميکردم،خدايا اينهمه در دنيا معصيت کردم،صبر کردي آنرا از ديگران پوشاندي و نگذاشتي که من در برابر ديگران خجل و شرمنده شوم. اگر اين رابراستي ميدانستم کي خود رابه گناه آلوده ميکردم،پروردگارا با بازگشت من بسوي خودت تو بوعده ات عمل کردي و توبه مرا پذيرفتي ولي من سالهاي سال خلف وعده کردم،اگر ميدانستم آغوشت براي بازگشت من باز است کي عمر خود را در ضلالت و گمراهي سپري ميکردم.آري،خداوندا،پروردگارم پس از اين همه گمراهي و گم شدن و غرق شدن در دنياي ماديات آخر ترا بوسيله رهبرم امام خميني شناختم و حال ترا باهيچ چيز عوض نميکنم.بهترين زمان عمر من زماني است که در تب عشق تو ميسوزم و اشکهايم از شوق وصال تو بر گونه ام جاري ميشود دلم ،آرام ميگيرد.براستي مصداق آيه الا بذکر الله طمئن القلوب است.ذکر نام تو قلب مرا روح مراجسم مرا جلا ميدهد،آرامش ميدهدبه پروازم در مياورم.آري معبودم،محبوبم،مقصودم،معشوقم،من ترا در بيابان سوزان جبهه هاي حق عليه باطل در کربلاهاي ايران يافتم وبوصالعشقت رسيدم و هرکسي براستي اگر مدعي توست تو خودت بهتر ميداني که ترا در اينمکانهاي مقدس راحت تر ميتوان يافت،پس او را راهنمائي کن تا معبودش را زود تر پيداکندو کوتاهترين راه رسيدن به تو همان شهادت در راه توست.آري من در اين اواخر عمر تو را شناختم،البته نه آنطور کيميا؟؟؟ و علي(ع) ميشناختند،بلکه در حد فهم و درک خودم.آنکس که ترا شناخت جان را چه کند...فرزند و عيال و خانمان را چه کند.ديوانه کني هردوجهانش بخشي...ديوانه تو هردوجهان راچکند.پروردگارا،با همين دل شکسته و دلسوخته از تو ميخواهم که براي عزت اسلام و مسلمين و تا پيروزي نهائي رزمندگان اسلام آزاد شدن کربلا و قدس شريف و تارها شدن مستضعفين جهان از نوع استعمار شرقو غرب امام بزرگوارمان خميني بت شکن در پناه حمايت خود نگه داشته تا انشالله...پرچم خونين و معطر از خون شهداي جمهوري اسلامي را به دست مبارک مولا حضرت صاحب العصر و الزمان و ارواح العالمين لتراب مقدمه الغدا،بسپاردو حتي در کنار ايشان طول عمر عنايت فرما.با عرض پوزش و شرمندگي چندسخن کوتاه با امام عزيز خميني بت شکن دارم:اي امام،اي رهبر،اي قدرت،اي شوکت، اي عزت،اي والا،اي عارف،اي زاهد،اي عابد،اي قانت،اي راکع،اي ساجد ،اي اسلام ،اي قرآن بتمام معني ،اي خار چشم دشمنان اسلام و اي جمع صفات الهيه.آري اي رهبرم،من درس دين و دينداري رااز تو آموختم درس مقابله باستمگران و ستيزه جوئي با ظالمان زمان ودر س ايثارگري و شجاعت و سرانجام آن جهت حفظ و حراست از دين خداو درس شهادت را از تو آموختم و جانم را بفدايت که توفي الواقع عين اسلامي.اگرکسي در زمان حضرت اب عبدا... الحسين نداي او رابه جان و دل خريد و جواب هل من ناصر ينصرني اورانداد،امروزما به اين پيام تو که همان پيام حسين است لبيک ميگوئيم،زيرااطاعت از تو اطاعت از رسول ا... است ئ اطاعت از رسول ا...اطاعت از خداست و من بر خود اين اطاعت را تکليف ميدانم و بآن عمل ميکنم.روز و شب در تب عشق تو سوختم امام...چه بسادر تب ديدار تو سوختم اي امام...در نظر داشتم هنگامه خواب وقت سحر...روي توبينم در خواب ولي دل سوختم اي امام...عاقبت نامد بکار من اين روش...تا اينکه چشم بپاي در سرتو دوختم اي امام...درس دين و دينداري و حفظ آن زکين...عاقبت درس شهادت از تو آموختم اي امام.آري اي امام عزيز،از بدو شناخت شماتاکنون آرزوي ديدار چهره منورتان را داشتم ولي همين بس که معرفت دينم را از شماگرفتمو همين مرا به ارزوي ديرينه خود که شهادت در راه خداست رساند،لکن يک خواسته نه چندان کوچک از شما دارم و آن اينست کخ من دوفرزند پسردارم و چون پيوسته در زندگي آرزو داشتم که زماني کهبزرگ ميشوند از دوستان خدا وناصران دين او گردند،از شما عاجزانه ميخواهم که در صورت تمايل آنان را با خانواده به حضور پذيرفتهو باآن دست مبارک که بي شک نزد خداي تبارک و تعالي ب آبروست بر سر آنان کشيده تاانشاالله از برکت کشيدن آن دست مبارک در زندگي سعادتمند و از ياران باوفاي دين خدا قرار گيرند،ضمناخانواده اينجانب را(پدر و مارد و.همسر )پدري بزرگوار آنان را توصيه به صبر و خدمت به اسلام بفرمائيد.در خاتمه بخاطر اين زحمت از طرف خودمو خانواده ام نهايت عذر خواهي را مينمائيم.و اما شما ملت قهرمان و دلاور امت شهيد پرور:قال الله تعالي ف قرآن:ولنبلونکم بشيي من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و البنفس و الثمرات و بشر الصابرين،الذين اذا اصابتهم مصيبه قالو انا الله و انا اليه راجعون،اولئک عليهم صلوات من ربهم و رحمه و اولئک هم المهتدون.و مابدون استثناءهمگي شمارا يا باترس وياگرسنگي و ياگم شدن اموال و جانها و ميوه ها امتحان ميکنيم و تواي پيامبر کسانيکهدر اين مواردبرهرکدامش صبر ميکنند بشارت بده آنانيکه وقتي مصيبتي به ايشان ميرسد ميگويند،همه از خدائيم و همه بسوي او بازگشت خواهيم کرد.اينان مشمول صلوات و رحمت خداوند هستند و ايشان از هدايت شدگان ميباشند.سلام و براستي درود خدابر شما اي امت شهيد پرور ايران که اسوه تقوي و مقاومت در برابر تمام مشکلات هستيد هرچند من دربرابر شما چيزي نيستم که بشما پيامي بدهم اما بر خود لازم ميدانم چند جمله اي را د جهت شما بنگارم و اميدوارم که وظيفه خود را انجام داده باشم. آري چقدرخداي تبارک و تعالي در آيه فوق زيبا ميفرمايدو چگونه بندگانش را با چيزهائي در معرض امتحان قرار ميدهدو امروز تمام گرفتاريهاي مملکت ما ناش از جنگ است و چقدر زيبا تمام اين مسائل و مشکلات در آيه فوق بچشم ميخورد،جنگي از طرف باطل بر ما تحميل شده است،آري اين عظمت اسلام است که حقايق را آنطور روشن مينمايد،اسلامي که از بدو تاکنون دشمن سر سختي همچون باطل در چهره هاي دلفريب در پي اوست،بله امروز حق اسلام در مقابل تمام کفر و باطل يعني آمريکاو از قرار گرفته است و اين مسئله جديدي نيست و چقدر امام عزيزمان زيبا فرموده اند که جنگ جنگ است و عزت و شرف ما در گرو همين مبارزات است و امروز شما مانديدو اسلام و رهبر در مقابل باطل.ميتوان جت بررسي از صدر اسلام شروع کرد.پيامبر اکرم(ص) ابتداي امردر برابر باطل زمان خود يعني ابوسفيان و ابولهب و غيره قرار گرفت و چه خونهاي پاکي که در اين راه ريخته شد.علي(ع)در مقابل چه احمق هاو معاويه و سرانجام خودايشان بدست چه کسي کشته شدو به درجه رفيع شهادت نائل آمدند.حسن ابن علي (ع) در برابر معاويه چه کردندبا او....سر انجام حسين ابن علي (ع) در برابر يزيد و آن سپاه نا برابر در دشت کربلا....و بالاخره ائمه اطهار يکي پس از ديگري در برابر باطل هاي زمان خودد علم کرده و خون مطهرشان را جهت احيا اسلام به پيشگاه خداوند هديه کردند.آخر امام معصوم بخاطر عدم پذيرش جامعه در غيبت بسر ميبرندتابالاخره زمان مناسب فرارسيده و انتقام تمام خونهاي بناحق ريخته خصوصا خون مطهر سيد الشهداء باذن پروردگار ظهور فرمايند.بگيرند و پس از خورد کردن کمر باطل و سپس نابودي آن عدالت را در جوامعمختلف بشري ايجاد و اماقبل از ظهور آنحضرت امروزه يکي از فرزاندان پاک اين خانواده بنام روح الله در برابر تمامي کفر ايستادو ظالمان را يکي پس از ديگري بترتيب شاه معدوم عوامل داخلي،پس از پيروزي انقلاب و هم اکنون صدام کافر که درواقع مهره اي بيش نيست بلکه شيطان بزرگ و کوچک يعني خود باطل استکبار شرق و غرب مخصوصا آمريکاي جنايتکارو اربابش ايستاده است.آري برادرم،خواهرم،امروز تمام کشور هاي دنيا تحت عناويني با اسلام عناد ميورزند و در برابر شما مسلمانان شيعيان علي ايستاده اند و درصدند که اين قبل اسلام واقعي که هم اکنون در اين مرزو بوم به طپش در آمد،و ميخواهد جريان خون را به ديگر اعضاء پيکره اسلام بدهد از بين ببرند.امريکا باگازهاي شيميائي،شوروي با موشک، فرانسه با هواپيما،و ديگران با تسليحات و برخي با پول به کمک صدام آمدهو همه با هم ميخواهند اين اسلام محمدي را از بين ببرند و تازمانيکه شما بااطاعت از رهبر و وحدت با يکديگر و مقاومت در برابر آنها را اينطور ادامه دهيد انشاالله پيروز خواهيد شد.حال همه با هم خطاب به آمريکا ميگوئيم:اي آمريکا و ايسر مفسد،جهاني کفر اين را بدان که ما تاآخرين تواني که دربدن داريم،در برابر تو و منافعت خواهيم ايستاد و با خون سرخ خويش از اسلام دفاع خواهيمنمود و دست کثيف تو را از کليه ممالک اسلامي قطع و عزت از دست رفته شان را بع آنان باز خواهيم گرداند.اي آمريکاي جنايتکار،تو هرگز امت مسلمان ايران را نشناختيو نخواهي شناخت،زيرا من تصور ميکنم اگر تو روزي اين امام و امت و اسلام آنان را بشناسي هرگز اجازه نزديک شدن هم به خودت نميدادي چه رسد به تجاوز نظامي،تجربه ثابت کرده است که تو هرگاه از کسي يا کشوري احساس خطر کني بلافاصله با از در دوستي وارد ميشوي و تو چقدر سعي کردي که خودت را به ايران نزديک کني ولي امام ما تورا پس زد و مثالي ديگر اگر روزي اين احتمال رابدهي که ازلحاظ قدرت نظامي يک دهم از روسيه قوي تر هستي،بلافاصله به اوحمله نظامي ميکني،با اين حال اين راميگوييم،مابراي تو متاسفيم که هنوز براستي اين امام و امت و اسلام را نشناختي و هرگز نخواهي شناخت زيرا درک شما فقط در بعدماديات است و قادر به درک مسائل معنوي اسلام نيست.در چه فکري هستي؟فکر ميکني امت مسلمان ايران مثل ساير کشورهاي نسيحي و غيره با يک حرکت کوچک ناوگان شما بطرف آنان فورا پشت ميز مذاکره و يا از در صلح وارد ميشوند ميباشد،اصولا شما از مرگ ميترسد و بخاطر همين است که پيشرفتهاي نظامي کرديد و خود رادر پشت ديوارهاي امن ليزري،کامپيوتر و پاره آهنها و غيره مخفي ميکنيد تاچند صباحي ديگر زنده ماند و بظلم جور وفساد خود ادامه دهيد و بالاخره نهايت کار شما کشتن ماست.سلاح شما بمب اتم است و اگر شما در رابطه با ما آنرا بکار گيريد مسئله هيچ فرقي نکرده است،چون بقول رهبرمان ملتي که شهادت آرزوي اوست حال چه با بمب،چه با موشک يا بمب ات فرقي نميکيند شهادت شهادت است.و اما شما اي امام،اي امام عزيزاين را بدان اين ملت هرگز تورا تنها نخواهد گذاشت،چرا که تو يکه و تنها بماني اين امت سالهاست که اثبات کرده اند که همچون اهل کوفه نيستند که امام خودشان را تنها بگذارند،اين امت همه ارزش و عزت و عظمتي راکه پيدا کرده اند مديون شما ميدانند مگر ميشود که شما را رها کنند.آري اين ملت درس وفا داري و اين نترسيدن از مرگ و در آغوش کشيدن شهادت را از معلم کلاس کربلا حضرت سيد الشهداء حسين ابن علي (ع) آموخته اند و هرگز با دنياي زرق و برق يزيديان زمان خود عوض نخواهند کردو خلاصه بگويم،اي است همچون هفتاد و دونفر ياران حسين همه و همه جهت احياي اسلام در انتظار شهادتند.سخني چند با برادرانم دارم که اميدوارم خداي تبارک و تعالي سعادت عمل بآنرا نصيب آنان گرداند.برادران عزيزم شماها سرمايه هاي اسلام هستيد و پيامبر اکرم بر کثرت شما برديگر امتان در آخرت فخر ميفروشد،اسلام چنين ذخيره ها را براي چنين روزي اندوخته است و کسي ک بتواند از اين سرمايه ها در راه تحقق اسلام بخوبي از آن استفاده کند امروز در بين شماست وآن هيچکس جز امام عزيزمان نيست.همانطوريکه قبلا اشاره کردم امروز تمامي کفر دنيا در برابر اسلام ايستاده و کمر به نابودي آن بسته استو اگر چنانچه اسلامي در کارنباشد زندگي کردن به چه درد شما ميخورد وهمه عزت زندگي شما از آن اسلام است،امروزه امام حجت را بر ما و شما تمام کرده است بطوري که ميفرمايند:اين روزها روز امتحان الهي است روز؟؟؟ عليه کساني است به اسلام کينه ديرينه دارند،روز انتقام از کفر و نفاق است،روز فداکاري است،امروز عاشوراي حسيني است،امروز ايران کربلاست حسينيان آماده باشيد.امروز امام عزيز براي اسلام احساس خطر ميکند و از شما جوانان اسلام براي حفظ آن استعداد ميطلبد،همچون حسين (ع) که ازمردم طلب استمداد کرد ولي آن نابخرد و کج فهمان يزيد را بر او ترجيح دادند و ميدانند که چه کردند و چه شد.امروز روز امتجان است امروز روز عمل به اسلام است،امروز روز جنگ است،امروز روز جانفشاني است،امروز روز خون افشاني است امروز روز ميثاق با حسين است،امروز روز ميثاق با امام زمان است، امروز روز ميثاق با ائمه اطها است،امروز روز ميثاق با پامبر اکرم است،امروز روز ميثاق با خداست.پس اي برادران و اي جوانان اسلام به خود ائيد و دين خدا را دريابيد.خداوند تبارک و تعالي در قرآن ميفرمايد:اوفوا بعهدي اوف بعهدکم:وفا کينيد بعهده من تا بعهدتان وفا کنم،امروز روز وفا کردن به پيمان و عهدي است که باخداي خود بسته ايد،پس بپاخيزيد و باحضور خود جبهه هاراپر کنيد و مهلت بازسازي به دشمنان اسلام ندهيد و باز هم از امام عزيزمان نقل ميکنم که اخيرا فرموده اند:امروز روز درنگ و تامل نيست.برادران ديگر بس است وابستگي به دنيا و اميال و اموال،آنرااز خودجدا کنيد،از ماديات خود را رهانيده و به معنويات بپيونديدو خودرا بخداي خويش نزديک کنيد،شيطان پيوسته در کمين شماستو سعي در فريب شما رادارد،آنطور که خودتان باورتان ميآيد.مثلا در گوش شما زمزمه ميکند که پس اگز به جبهه رفتي، زن و بچه هايت چه ميشود؟تحصصي که در بعد کاري در محل کار داري چه ميشود،کس ديگري نميتواند جاي تو کار کند يا اينکه صاحبکار بشمااجازه رفتن نميدهد،اين ها وسوسه هاي شيطاني است.بسياري از افرادي که حسين (ع) را ترک کرده اند و فقط هفتادو دونفر مانده اند همه آنها همين چيزها را عنوان ميکردند،پس کار خودرا توجيه نکنيد و مواظب خود باشيد،امام عزيز چه ميگويد هرچه او گفت اطاعت کنيد.امام امت در همين اواخر چنين فرمودند:امروز بايد لباس محبت دنيا را ازتن بيرون نموده و زره جهاد و شهادت را پوشيد ودر افق طليعه فجر ت ظهورشمس پيش تاخت. من ديگر سخن امام را توضيح نميدهم ميگذارم تا خودتان تعقل کنيد،حرف زياد دارم،اما وقت به من بيش از اين اجازه نميدهد.پروردگارا،معبودا،محبوبا،شاهد باش که من پيوسته با زبانم و با قلمم براي احياي دين تو در حد توانائي ام تبليغ کردم و همچنين باريختن خون و هديه کردن آن در راه دين تو اين تکليف مقدس را برخود جاري کرده ام.مقداري هم سخن باپدر و مادر و همسرم دارم:يا ايها الذين امنو استعينو بالصبر و الصلوة ان الله مع الصابرون و لا تقولو لمن يقتل في سبيل الله امواتا بل احيا، و لکن لاتشعرون.سوره البقرة آيات153-154 اي کسانيکه ايمان آورده ايد،بجوئيد از صبر و نماز بدر ستيکه خداوند با صبر کنندگان است و نگوئيد کسانيکه در راه خدا کشته شده اند مرده اند بلکه زنده اند و لي شما درک نميکنيد.پدر عزيزو مادر مهربان و همسر فداکارم مواظب باشيد،امروز آبروي اسلام دست شماست،باصبرتان در برابر اين مصيبت اسلام راتقويت کني.هرگز راضي نيستم در حالي که علي (ع)و فاطمه زهرا(س)در سوگ حسين و يارانش هستند لباس عزا براي من تن کنيدو شما بهتر است برايمولايم حسين ابن علي (ع)گريه کنيدچون گريه بر ايشان گناه انسان را پاک ميکند.بياد آوريد آن زماني را که حسين(ع) با يارانش درآن صحراي سوزان کربلا از روز هفتم محرم دشمنان آب را برويشان بستند و سپس ويرا و يارانش با لب تشنه درآن بيابان شهيد کردند و پس از شهادت آن نابخردان و نادان بروي جنازه هاي پاک شهدا اسبها تاختند و آن بدنها را زير سم اسب لگد کوب کردند،ناگفته نماند که اين جنازه ها پس از بردن اسيران تاسه روزبروي بيابان خشک و گرم و کربلا روي زمين ماند و پس از دفن خلفاي بني اميه تا دهاا سال قبر آن بزرگوار را از ديده مشتاقان پنهان نگاه داشته و بروي آن قبور مطهر کشتزاري و زراعت ميکردند البته حسين رفت و لي همه زحمت ها براي خواهر گراميش حضرت زينب ماند،زينب که قبل از مصيبت امام حسين مصيبتهاي ديگري را نيز تحمل نموده بود.اولين مصيبت،شهادت مادرش حضرت زهرا(س) و بعد از آن،فرق شکافته پدرش علي مرتضي(ع) وسپس جگر پاره پاره برادرش حسن مجتبي (ع) و بالاخره جريان کربلاو در آخر اسارت بين راه کربلاو شام وسرپرستي يتيمان اين همه مصيبت و براستي اين کلمه زيبنده اوست "ام مصائب" مادر مصبت ها.آري زينب تمام اين مصيبت ها را ديدو بخاطر خداي تبارک و تعالي همه را تحمل نمود و زماني که او را به بارگاه يزيد ميبردند آنچنان بر سر يزيد مي غرد که ترس تمام وجود يزيد را در برميگيرد و همين کارش باعث عزت وبزرگي اسلام گرديد.شما بايستي اي بانوي بزرگوار اسلام را سر لوحه کار خودقرار دادو درس استقامت و صبر را از او بياموزيد.پدر و مادر مهربانم من در زندگي،حق شما راآنطور که اسلام در نظر داشت نسبت به شما ادا نکردم و براي شما فرزند خوبي نبودم و از اين بابت بسيار شرمسارم،اميد است که انشاالله مرا ببخشيد و حلالم کنيد.و اما تو همسر فداکارم از زمان ازدواجت با منپيئسته در رنج و مشقت و دلهره بوديد در اين راه بدان که خداي بزرگ کارشما را بي مزد نخواهد گذاشت،بارها و بارها بشما گفته ام ،خداوند بنده اي را که دويت ميدارد اورابا سختيها ميآزمايد و در زندگي مشکلات زيادي رابرايش بوجود ميآورد و انسان را پيوسته مورد آزمايش قرار ميدهدو بنده مومن کسي است که در اين آزمايشات موفقيت رزا بدست آورد.مواظب باش که شيطان حاصل اين همه زحمات و رنجها را براحتي از شمانگيرد و پيوسته از خداي تبارک و تعالي تقاضاي صبرو استقامت کنيدوبطور خلاصه عرض ميکنم از شيرزن کربلا زينب کبري الهام بگيريد و باگريه و زاري دل دشمنان اسلام راشاد نکنيد،بلکه باصبرتان چنان عزتي به اسلام دهيد که دل حضرت فاطمه زهرا(س) و پدر بزرگوارش راشاد کنيدو اما در مورد فرزندانم:همانطور که قبلا اشاره کردم در صورت توافق شخص امام آنان را بحضورشان برده و به وصيت من عمل کنيد و همانطور که خودتان بهتر ميدانيد من هميشه آرزو داشتم فرزندانم انسانهاي صالحي براي اسلام باشند،پس آنان را نزد خود نگهداري و طوري تربيتشان کنيد که فردا حامي اسلام باشند و بتوانند پرچم اسلام را در هرکجاي دنيا که باشدبه احتزار در آورده و سر تعظيم در برابر خدايشان فرود آورند.امادر مورد فرزندي که در راه استاگر دختر بود نام زهرا بر او ميبرازد واگر پسر بود نام علي زينت اوست و او نيز همچون دو فرزند ديگرم،تربيت نمائيد باشد که تو دراين راه رضايت حق تعالي را بدست آورد باشيد و اميدوارم که در آخرت در برابر حضرت فاطمه (الزهرا) بزرگ بانوي اسلام سربلند باشيد.درخاتمه اگر چنانچه در زندگي در مورد حق همسري کوتاهي نموده و باعث رنجش خاطرتان گشته،مرا حلال نمائيد.ضمنا از کليه کساني که بنحوي از ؟؟؟برايشان زحمتي ايجاد کرده ام تقاضا دارم مرا مورد لطف و بخشش و مرحمت خويش قرار دهند.و از آقاي ...........و عيال محترمشان که در اين مدت بسياري از مشکلات زندگي مرا بعهده داشته و آنرا تحمل نموده اند تقاضاي حلاليت دارم.والسلام.خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار.وعده گاه ما در بهشت موعود انشاالله.بتاريخ شبهاي قدر رمضان المبارک 1408 قمري مطابق با16-18-20- ارديبهشت سال1367.ميزان بدهکاريهايم عبارتند از .....(موردي قيد نشده).