کنگره ملی شهدای استان فارس

دوشنبه 10 آذر 1404
16:58
ابوالفتح شفیعی

ابوالفتح شفیعی

فرزند خان جان

تاریخ تولد
1346/06/10
تاریخ شهادت
1364/11/28
محل شهادت
فاو
محل تولد
فارس - کازرون - سیف آباد
وضعیت تأهل
مجرد
مسئولیت
رزمنده
نحوه شهادت
مفقودیت/تفحص
نوع خدمت
بسیج
عضویت
بسیجی
بسم الله الرحمن الرحيم
زندگي نامه شهيد بزرگوار ابوالفتح شفيعي
در روز دهم شهريور ماه سال 1346 نوزادي خوشرو و خوش سيرت در خانواده اي مذهبي در روستاي سيف آباد ديده به جهان گشود.دوران کودکي را باپشت سر گذاشتن رنجهاي فراوان سپري کرد از آنجا که خانواده اش متعهد به اسلام بود از همان دوران کودکي او را وادار به نماز خواندن ميکردند و شروع به تربيت اسلامي وي مي نمودند.در سن 6 سالگي راهي مدرسه شد ولي به علت فشار اقتصادي نتوانست بيشتر از سه سال به درس خواندن بپردازند.از همان دوران جذب بازار کار شد.سرانجام پس از مدتها که گذشت به پدرش در کارهاي کشاورزي و دامپروري ميتوانست کمک نماييد.در همين زمان که 9 سال بيشتر نداشت که پدر شهيد به گله داري مشغول مي شود و ابوالفتح هم به چوپاني مي پردازد و به پدرش در کشاورزي کمک مي کند و مدت چند سال گذشت که انقلاب اسلامي رو به ورزيدن گرفت.شهيد در پيروزي انقلاب مهمي داشت.وي در به ثمر رساندن انقلاب تلاش و کوشش زياد نمود و همچون ميليونها انسان ديگر به صف انقلابها پيوست و در راهپيمائي ها شرکت فعال داشت.شهيد در راهپيمائي که منجر به شهادت شهيد قائدي و اسکندري که با حضور گسترده مردم مسلمان سيف آباد ابو علي بليان و مهرنجان شرکت داشت.همگام با امت قهرمان در راهپيمائيهائي که در کازرون برگزار مي شد شرکت ميکرد.در همين مواقع بود که مسئوليت او سنگين تر شد و در بسيج کازرون جهت حضوري چشم گير داشت.وي در مراسم شهدا و دعاي کميل و توسل شرکت فعالي داشت،در محل نماز جمعه بارها نگهباني داد،علاقه زيادي به امام عزيز و انقلاب داشت و هميشه آرزو مي کرد که بتواند در جبهه ها حضور يابد بارها به بسيج کازرون مراجعت نمود،ولي به علت کم بودن سن وي از رفتن به جبهه ها ممانعت بعمل مي آوردند تا اينکه کاسه صبرش لبريز شد.در مورخه 26/2/1363 جهت فراگيري دوره آموزش نظامي و اعزام جبهه حق بر باطل به بسيج مراجعه نموده و ثبت نام مي نمايد که فورا به پادگان آموزشي شهيد آيت الله بهشتي جهرم اعزام شده و مدت يکماه دوره آموزش را طي مي نمايد و به جبهه خون و شهادت اعزام مي شود.و در گردان رزمي به مدت سه ماه به مبارزه با کفار بعثي ادامه ميدهد.تا اينکه براي ديدار خانواده اش به زادگاهش برگشت و بعد از مدت کوتاهي دوباره به جبهه اعزام شد و مدتي را در گلخانه شهدا و منطقه عملياتي جزيره مجنون خدمت نمود که در اين دوره پس از سه ماه خدمت به اسلام دوباره به ديدار خانواده اش برگشت که باز شوق جبهه و شور حسيني او را آرام نمي گذارد.به همراهي گروهي از برادران از بسيج کازرون به منطقه جنوب اعزام ميشود که در اين مدت يکماه را در منطقه آبادان و دو ماه را در منطقه تنگه هرمز به پايان مي رساند.از آنجا که شهيد رزمنده اي نستوه و مقاوم بود دوباره آرام نگرفت و به منطقه هور العظيم اعزام شد و مدت 25 روز در اين منطقه خدمت نمود که در همين منطقه هنگامي که دشمن مزدور قصد پاتک را داشت جوانمردانه جلوي دشمن پايداري مي کند تا اينکه دشمن را خوار و زبون به عقب مي راند.شهيد جهت شرکت در عمليات قادر اعلام آمادگي مي کند که چون نيرو لازم نبود از رفتن وي در اين عمليات ممانعت بعمل مي آورند.در طي اين دوران بود که به پدرش در کار کشاورزي کمک مي نمود.او در اينجا بود ولي روحش در جبهه.براستي که او جبهه را خانه دوم خود مي دانست.او مي رفت تا با نام يک بسيجي گمنام پاسدار جمهوري اسلامي و اسلام باشد.شهيد به محض تشکيل هسته هاي مقاومت بسيج مساجد از اولين افرادي بود که به آن پيوست.و به عضويت آن در آمد.وي خود را هميشه آماده رزم مي ديد هر بار که از جبهه بر مي گشت بشاش و خوشرو تر بود به خانواده اش مي گفت:جبهه يعني جائي که انسان مي فهمد بنده خدا بودن يعني چه؟سرانجام نادي خداوند او را ندا داد و ابوالفتح که بيش از 18 سال نداشت به همراهي برادران کاروان کربلا در مورخه 12/6/1364 براي چهارمين بار به جبهه نور عليه باطل شتافت.جبهه اي که به قول خودش از همه جا برايش بهتر بود تا همچون رزمندگان و ياوران حسين ابن علي عليه السلام روح الله زمان را ياري کرده و در عمل حب قلبي خويش را نسبت به اسلام و امام امت ابراز نمايد و با خون خويش درخت تنومند اسلام را آبياري کند.تا اينکه در مورخه 21/11/1364 در عمليات پيروزمندانه والفجر هشت هنگاميکه تمام وجود خويش رابراي مبارزه با دشمنان اسلام در طبق اخلاص گذاشته بود اسلحه خود را برداشته،دندانهايش رابه هم فشرده و گامهاي استوار خويش را در راه خدا سنگين تر به جلو انداخت تا به همراه يار عزيزش مهراب شفيعي و جمع ديگري از يارانش برود و به دستور قرآن ريشه ظلم و ستم را بکند.ناگهان لحظه موعود فرا رسيد و فرشته حق ابوالفتح را به مهماني فرا خواند و همانطوري که خودش شهادت را از عسل شيرين تر مي دانست عاشق وار رفت تا معبودش را پيدا کرده و به سوي او بشتابد که سرانجام در منطقه عملياتي فاو پس از رشادتهاي فراوان رسالتش رابپايان رساند و به شهادت رسيد و بقول خودش زندگي حقيقي را آغاز نمود باشد که ما نيز پاسدار راهش باشيم.شهيد ابوالفتح شفيعي خصوصيات بر جسته اي داشت بطوريکه اکثر دوستان و آشنايان حدس مي زدند که او حتما شهيد خواهد شد.شهيد فردي مهربان و خوش خلق بود و خوش برخورد او فردي بود که هميشه در احترام گذاشتن و سلام کردن به افراد کوچکتر از خود پيشي ميگرفت وخود را کوچکتر از ديگران حساب ميکرد و فريد بود مقلد امام و مطيع امر ايشان.شهيد فردي مظلوم بود جبهه برايش شناخته شده بود بطوريکه او هميشه ميگفت اگر مي خواهيد خدا را بشناسيد اگر عاشق امام زمان هستيد به جنگ با دشمنان خدا برويد يادش گرامي و راهي پر رهرو باد خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگه دار والسلام عليکم و رحمه الله و برکاته.
بسم الله الرحمن الرحيم اگر اين جنگ 20 سال هم طول بكشد با تمام قدرت ايستاده ايم .(امام خمينى ) انا لله وانااليه راجعون باد درود به رهبر كبير انقلاب اسلامى امام امت خمينى بزرگ وقائم مقام او آيت الله منتظرى وبا سلام برشهداى اسلام از صدر تا كنون،خصوصا شهداى جنگ تحميلى عراق بر عليه ايران اسلامى به نام خداى كه مارا آفريد وسپس مهر بانانه به سوى خويش فرا خوانده.خدايا بدان وشاهد باش كه من فقط براى رضاى تو وبراى دفاع از اسلام و ناموس وشرف به اين نقطه مقدس پا نهادم وجز رضاى تو را نمى جويم .اى ملت مسلمان ايرن ،شما را به خون پاك آن جوانان كه تازه داماد بودن وناگه دست خصم زبون بيشرمانه بيرون آمد وقلبشان را شكافت، قسم مى دهم كه دست از يارى رهبر و اسلام بر نداريد ،وحدت خودتان را حفظ كنيد كه وحدت رمز پيروزى است . از خانواده عزيزم تقا ضا مندم كه در مرگ سرخم كه تولدى نو براى من است گريه و زارى نكنند وصبر را پيشه كنند كه خدا با صابران است ،اسلام خون مى خواهد تا رشد نمايد،شما بايد ناراحت نباشيد، بايد خوشحال باشيددر برابر دشمنان اسلام .از برادرانم مى خواهم:نگذارند اسلحه ام به زمين بيفتد، اگر مرا دوست داريد سنگرم پر كنيد و اسلحه‌ام را از روى زمين بر داريد و به قلب اين مزدوران بعثى عراق به شتابيد.راه من راه خداست پس افتخار كنيد كه فرزندى اين چنين داشته ايد كه در اين قدم بگذارد وشهيد شود. وتو اى مادر ميدانم ،اميد داشتى كه دستم را حنا بندان كنى ولى به تو مى گويم كه ناراحت نباش چون خدا دستم را حنا بندان نمود. شما جوانان عزيز بدانيد كه چشم رهبر به شما ست وبار سنگين انقلاب به روى دوش شماست پس وظيفه خود عمل كنيد و گول زمزمه هاى شوم دشمنان را نخوريد جوانمردانه به سوى جبهه هاهجوم آوريد و كار صدام و حزب بعث كافر را يكسره كنيد و آنرا به زباله دان تاريخ اندازيد. شما ملت عزيز و مسلمان ،از روحانيت مبارز پشتيبانى كنيد،از ولايت فقيه پشتيبانى كنيد كه آنان ،ادامه د هندگان راه پيامبران مى باشند ،با منافقين به طور جدى مقابله نمايد كه آنان هدفشان نابودى اسلام و جمهورى اسلامى است با آنان مبارزه كنيد كه آنان وطن فروش و نوكران امريكا و شوروى هستند ا،از برادران پايگاهاى مقاومت خصوصا برادران پايگاه مقاومت سيف آباد ميخواهم كه تقوا هر چه بيشتر پيشه خود نمايند و پرچم از دست افتاده ام را بردارند و بسوى قله پيروزى حركت كنند كه در حال حاضر اسلام به وجود شما در جبهه ها بيشتر از شهر ها و روستاها احتياج دارد، حركت كنيد كه شما بازوى قدرتمند امام واسلاميد. برادران روستاى سيف آباد ::چرا نمى آئيد جبهه ها واسلحه خونى شهيدانى همچون شهيد محمد على شفيعى ،شهيد احمد شفيعى ،شهيد بزرگ شفيعى و شهيد نادر شهابى وشهيد على شفيعى را برداريد ما مى رويم به كاروان خون وشهادت ، كاروان حسين (ع) مى پيونديم و شما ادامه دهندگان راه ما ،باشيد كه فرداى قيامت در برابر فاطمه الزهرا پشيمان نشويد .برادرانم در سنگر پايگاه مقاومت بمانيد.پدرم ،برادران پايگاه مقاومت روستايمان را يارى كنيد. برادران گرامى سعى كنيد در روستايمان طايفه گرايى نباشد زيرا يك طايفه وجود دارد وآن طايفه ثار الله و حزب الله است .درود بى كران بر خانواده شهدامخصوصا شهداى روستاى سيف آباد .مادرم هر وقتى شهيد شدم اگر خيلى ناراحت شدى نزد مادر شهداى ديگر برو و سعى كن تو آنها را دلدارى كنى. دوست دارم همه مردم در يك خط حزب الله بمانند انشا الله سنگر من كه پايگاه مقاومت است خالى ننمايد .خدا حافظ برادران و خواهران ودوستان والسلام خدايا،خدايا تا انقلاب مهدى حتى كنار مهدى خمينى را نگهدار جنگ جنگ تا پيروزى