بسم الله الرحمن الرحيم
زندگي نامه شهيد زيادمير شكاري
شهيد زياد قلي مير شكاري در روستاي جمال آباد بخش سر چهان شهرستان بوانات در سال 1347 درخانواده اي فقير و متدين و زحمت كش ديده به جهان گشود وي در خانواده اي مذهبي در دامن مادر پاك دامن و در كنار پدري دلسوز تربيت يافت دوران كودكيش را با يك مريضي سخت سپري نمود و از زماني كه توان كار كردن را در خود پيدا نمود.در امورات كشاورزي و دامداري به پدر خويش كمك مي كرد،دوران ابتدائي را در همان روستا سپري كرد و سپس جهت ادامه تحصيلات دوران راهنمائي راهي آباده طشك از توابع شهرستان ني ريز گرديد.وبعداز آن دوران متوسطه را در مركز كشاورزي فارس علي اباد كمين تا سال چهارم دبيرستان مشغول تحصيل شد در دوره تحصيلات دبيرستان چندين مرتبه به جبهه هاي حق عليه السلام باطل اعزام شدند و مدتي مسئوليت گروه تخريب يكي از معاونت هاي لشكر المهدي را عهده دار بودند و خدمات شايسته اي انجام دادند.اين شهيد بزرگوار در حيات پر بركت خودشان لحظه اي دست از ولايت و روحانيت بر نداشته و همراه از آنها پشتيباني مي نمود.شهيد والامقام عاشق امام (ره)بودند و مطيع فرمانهاي آن امام راحل و عظيم الشان بودند در مراسم مذهبي شركت مي كردند.اين شهيد سر افراز عاشق شهادت بودند در عمليات پيروزمند والفجر هشت كه منجر به آزاد سازي فاو گرديد ايشان از ناحيه چشم و پهلو سخت مجروح شدند و مدتي در بيمارستان بستري بودند ولي پدر و مادرو بستگان از اين واقع هيچ اطلاعي نداشتند و پس از بهبودي سطحي توسط پزشكان معالج وي استراحت در منزل را براي وي توصيه كرده بودندو استراحت پزشكي نوشته بودند ايشان به منزل آمدند پس از چند روزي مجددا به جبهه برگشتند.بستگان كه به عيادت او مي آمدند از اين واقعه اي كه برايش اتفاق افتاده بود اظهار تاسف و ناراحتي مي كردند شهيد بزرگوار مي گفتند:من از خداوند طلب شهادت كرده ام اما تاكنون نصيبم نشده است و سرانجام در سال 1365 پس از خلق حماسه هاي گوناگون در عمليات كربلاي 4 در منطقه شلمچه به ديار معبود مي شتابدوبه آرزوي ديرينه خود مي رسدپيكر مطهر اين شهيد والامقام در منطقه شلمچه مانده بود كه پس از چندين ماه به زادگاهش آورده شد.يادش و راهش پاينده باد.
« بسم الله الرحمن الرحيم » قرآن كريم در سوره مباركه توبه آيه شريفه 15 مى فرمايد:
« قاتلوهم يعذبهمالله بايديكم و يخزهم و ينصركم عليهم و يشف صدور قوم مؤمنين»
( كارزار كنيد با ايشان كه خداوند ايشانرا بدستهاى شما عذاب مىكند و رسوا مىكند ايشانرا و يارى مىدهد شما را بر ايشان و شفا مىدهد سينههاى جمعى از گروندگان را.) اى خداى بزرگ اگر تو بخواهى در آينده نزديك نبرد بين نيروهاى تو و نيروهاى شيطان شروع مىشود اى غفار تو خود از من خبر دارى چقدر گناه دارم چقدر با تو پيمان بستم و شكستم چقدر گناهانى كه به تو قول داده بودم انجام ندهم باز انجام دادم ولى اى خدا يقين صد در صد دارم كه تو خيلى بخشندهاى پس بنده گنهكارت با توكل به تو و به اميد اينكه مرا مىبخشى وارد ميدان ميشوم بنده گنهكارت و بقيه سربازانت بدون كمك تو نمىتوانند بر مزدوران كفار مسلط شوند پس همگى وارد ميدان ميشويم به اميد كمك تو زيرا خود فرمودى كه شما بجنگيد با كفار من شما را يارى مىكنم اى قادر. اى پدر و مادر عزيزم از اينكه بدون اجازه شما و بدون خبر دادن به شما به جبهه آمدم معذرت ميخواهم از شما خواهشمندم كه مرا ببخشيد و مرا حلال كنيد زيرا در طول زندگى فرزند خوبى براى شما نبودم. پدر عزيزم اگر خبر شهادت يا مفقود شدن من به گوشت خورد و دلت شكست براى سلامتى امام عزيز و پيروزى رزمندگان اسلام دعا كن و از خدا بخواه كه هديه ناقابل را بپذيرد. مادر مهربانم تو هم همينطور هر وقت خبر شهادت يا مفقود شدن من به گوشتان خورد براى امام عزيز و رزمندگان دعا كن و موقع گريه كردن ياد امام حسين (عليهالسلام) و يارانش هم باش و از خداوند بخواه كه هديه ناقابلتان را بپذيرد. برادر گراميم حسين مىدانم برادر خوبى نبودم ولى به بزرگوارى خودت مرا ببخش و مرا حلال كن. برادر گراميم رمضان از اينكه برادر خوبى برايت نبودم مرا ببخش و مرا حلال كن به بزرگواريت. دوستان و آشنايان و اقوام و خويشان اگر از من بدى ديدهايد مرا ببخشيد و مرا حلال كنيد و جبهه را پر كنيد. برادران واحد تخريب خواهشمندم كه از فرماندهاتان اطاعت كنيد كه اطاعت از امام خمينى و در نتيجه اطاعت از خدا است، معنويت جبهه را بالاتر ببريد و اگر از من بدى ديدهايد ببخشيد اگر غيبت شما را كردهام مرا حلال كنيد. از عموم خواهشمندم اگر بر گردن من حقى دارند غيبت آنها را كردم در حق آنها بدى كردم براى رضاى خدا مرا ببخشيد و حلال كنيد. از دانشآموزان مركز آموزش خواهشمندم كه اگر از من بدى ديدهايد مرا ببخشيد اگر غيبت شما را كردم اگر حقى گردن من داريد مرا حلال كنيد. معنويت را زياد كنيد از گناه بپرهيزيد به مربيان عزيز احترام گذاريد و از آنها خوب استفاده كنيد و جبهه را پر كنيد از مربيان عزيز كه حق گردن من دارند خواهشمندم مرا ببخشند و حلال كنيد زيرا نسبت به آنها بىاحترامى كردهام اگر غيبتى از آنها كردهام مرا ببخشند. از عموم خواهشمندم كه اگر پولى يا چيز ديگر از من مىخواهند از خانه تحويل بگيريد يا مرا حلال كنند و نيز از همگى تقاضا مىكنم كه از خداوند براى من طلب مغفرت كنند و بگوييد كه فلانى شهيد است از خدا بخواهيد كه مرا ببخشد. 13 روز روزه واجب دارم كه مىشود در سفر گرفت 20روز نماز قضا دارم. درپايان از مسئولين مربوطه خواهش مىكنم كه براى آگاه كردن بيشتر مردم مخصوصا بعضى از مردم منطقه سرچهان و چهارراه تلاش كنند. طلب مغفرت از خدا براى من كنيد و مرا ببخشيد و براى امام عزيز دعا كنيد. خدايا خدايا تا انقلاب مهدى خمينى را نگهدار.
از اينكه وقت نداشتم و بدخط نوشتم و بعضى از جملات را اشتباه نوشتم معذرت مىخواهم.
خداحافظ امام را دعا كنيد. زياد قلى ميرشكارى 20/11/64