کنگره ملی شهدای استان فارس

دوشنبه 10 آذر 1404
15:24
ابراهیم اسماعیل پوردریمی

ابراهیم اسماعیل پوردریمی

فرزند زیاد

تاریخ تولد
1333/01/02
تاریخ شهادت
1366/04/27
محل شهادت
سومار
محل تولد
فارس - فسا - فسا
وضعیت تأهل
متاهل
مسئولیت
رزمنده
نحوه شهادت
ترکش
نوع خدمت
ارتش
عضویت
کادر ثابت
بسم الله الرحمن الرحيم
زندگي نامه شهيد ابراهيم اسماعيل پور
شهيد ابراهيم اسماعيل پور در تاريخ 5/1/1332 در يکي از محلات قديمي فسا در خانواده اي متوسط و مذهبي ديده به جهان گشود.او فرزند چهارم خانواده بود.دوران دبستان او در مدارس نهم آبان شهرستان فسا با موفقيت به اتمام رسانده و در سال آخر دبيرستان براي گذراندن دوره دو ساله بهياري درس را نيمه تمام رها کرد و به آموزشگاه بهياري روز بهان شيراز رفت اما داشتن روحيه سلحشوري و ايثار و نظم و جديت در کار باعث شد خدمت ارتش را به پرستاري ترجيح دهد لذا به آموزشگاه درجه داري تهران رفت و دو سال در آن محل آموزش ديد خوش رفتاري شهيد از کوچکي زبان زد خاص و عام بود او داراي قلبي مهربان و حساس بود و با خويشان به خصوص پدر و مادر و برادران و خواهران خود بسيار مؤدب بود و استعداد زيادي در انجام کارهاي فني داشت به طوري که جوشکاري،نجاري و کارهاي تعميراتي را به سرعت ياد مي گرفت و به خاطر انضباط و علاقه به انجام کار به طور دقيق و صحيح هميشه مورد تشويق قرار مي گرفت.ايشان در سال 1353 با دختر دايي خود ازدواج کرد که ثمره اين ازدواج يک پسر و چهار دختر بود نامبرده خدمت خود را از اروميه آغاز کرد و سپس به تيپ زرهي شيراز انتقال يافت و مدتي نيز جزء لشکر اهواز بود و پس از آن تا زمان شهادت در لشکر زاهدان بود ولي از ابتداي جنگ تا زمان شهادت به مدت 7 سال در جبهه نبرد حق عليه باطل حضور داشت و در جبهه به خاطر رشادت ها و فعاليت هاي متعدد در ساخت سنگر،حمام و مسجد ايجاد امکانات رفاهي براي همسنگران و سربازان به شير فسا ملقب گرديده بود و سربازان و نيروهاي تحت امر وي او را همچون يک پدر يا برادر بزرگتر دوست مي داشتند شهيد ابراهيم اسماعيل پور به خانواده و فرزندان و تربيت صحيح و پرورش اسلامي آنها اهميت زيادي مي داد و به آنان علاقه وافر داشت و هميشه همسر و فرزندان را به خواندن نماز اول وقت و تلاوت قرآن و تحصيل و مطالعه تشويق و ترغيب مي نمود و گاهي اوقات دختران و پسران فاميل را جمع مي کرد و با آنها نماز جماعت برگزار مي نمود و تلاوت قرآن را به آنها مي آموخت و غالباً در راهنمايي و نصيحت به ديگران به خواندن احاديث و آيات و روايات و کلام الله مجيد سفارش مي کرد. و به صله رحم و رسيدگي به مستمندان توجه خاصي داشت آري اين شهيد که با همان روحيات که توصيف شد از ابتدا مي شد حدس زد که فردي عادي نيست و خداوند او را براي خود پرورش داده بود و در هر صحنه اي که حاضر مي شد به بهترين وجه که مورد رضاي حق تعالي باشد خود را نشان مي داد در همسايگي کردن بهترين همسايه بود و در همسر داري وفادارترين در نقش پدر مهربان ترين و کمک به ديگران جوانمردترين و در صحنه جنگ نيز از شيرترين و با شهامت ترين رزمندگان بود.در آخرين مرخصي که به فسا آمده بود به همه بستگان سرکشي مي کند و به ديدار يکايک دوستان و آشنايان مي رود و حلاليت مي طلبد و با اين که با تمديد مرخصي اش موافقت شده بود و چند روز به مرخصي اش مانده بود اما شوق پيوستن به همرزمان و لقاءالله که گويي از دلش گذشته بود آرام و قرار از او سلب کرده و به جبهه رفت که در يک عمليات شناسايي به عنوان فرمانده تانک در منطقه سومار روز 27/4/1366 کليه نيروها و خدمه را از تانک به خاطر خطرناک بودن خارج مي نمايد و خود به شناسايي موقعيت مي پردازد که مورد اصابت ترکش خمپاره قرار مي گيرد و چون سرور مولايش حسين(ع) سر از تنش جدا مي گردد و به ديدار حق مي شتابد.روحش شاد و يادش گرامي باد
بسم الله الرحمن الرحيم
قسمتي از وصيت نامه شهيد ابراهيم اسماعيل پور
ولا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتاً بل احياء عند ربهم يرزقون
چه زيباست و با شکوه لحظه ديدار و چه مسرت بخش است به آرزوي ديرينه و بزرگ رسيدن و چقدر نشاط انگيز است پروانه به سوي دوست.
پدر و مادر مهربانم هرگز با زبان و قلم نمي توانم بگويم که چقدر شما را دوست دارم و هرگز نتوانستم اندکي از زحمات شما را جبران کنم.اي مسلمين جهان و ايران به کشتي نوح بينديشيد تا در درياي مواج بي ديني و کفر غرق نشويد. از شما همه هم وطنان مي خواهم که يک آن از خط و ولايت فقيه که همان خط رسول الله است جدا نشويد و فرامين سرنوشت ساز امام امت را گوش دهيد خدايا من با امام خميني(ره) ميثاق بسته ام و به او و وطنم وفادارم.اگر به درجه رفيع شهادت نائل شدم توانسته ام قسمتي از دين خود را به انقلاب اسلامي اداء کنم.خواهران و برادران عزيزم پيروزي و سربلندي و افتخار شما آرزوي من است و برايتان سعادت دنيا و آخرت را از خدا مسئلت دارم.همسرم:اي يار وفادار و اي که بودنت گرمي بخش کانون خانواده است و وجودت در کنار فرزندانم آرامش و اطمينان را برايم به ارمغان مي آورد و دغدغه خاطر را از دلم محو مي کند مي دانم که شهادت،سعادت ميخواهد و اين سعادت شامل هر کي نمي گردد پس در صورتي که به اين فيض عظيم نائل گشتم بدان که به رستگاري بزرگي رسيده ام.پس اين رستگاري سرور دارد نه عزا و ماتم از تو مي خواهم که فرزندانم را به نحو احسن تربيت کني و صبر و مقاومت و تقوي را که بارزترين صفات توست به آنان بياموزي و زندگي ائمه اطهار بويژه بانوي دو عالم فاطمه زهرا(س) را سرمشق خويش قرار دهي. فرزندانم:شما را به صبر و شکيبايي و پيروي از ولي فقيه و رهبر انقلاب و حضور در صحنه هاي انقلاب و جنگ و تحصيل علم و شرکت در نماز جمعه و جماعت و تلاوت قرآن مجيد دعوت مي کنم و از خدا مي خواهم که شماها را در کارهايتان موفق بدارد و در آخرت بهشت رضوان را نصيبتان گرداند.والسلام