کنگره ملی شهدای استان فارس

دوشنبه 10 آذر 1404
14:54
علی بازیار

علی بازیار

فرزند عوض

تاریخ تولد
1342/03/12
تاریخ شهادت
1362/05/01
محل شهادت
حاج عمران
محل تولد
فارس - کازرون - کازرون
وضعیت تأهل
مجرد
مسئولیت
رزمنده
نحوه شهادت
مفقودیت/ تفحص
نوع خدمت
بسیج
عضویت
بسیجی
بسم رب الشهداء و الصديقين
متن وصيتنامه طلبه مفقودالاثر علي بازيار ؛ بسم الله الرحمن الرحيم ، خط سرخ شهادت خط آل محمد و علي است امام خميني . " و من المومنين رجال صدقوا ما عاهدو الله عليه فمنهم من قضي نحبه و من هم من ينتظرو ما بدلو تبديلا ." سلام بر محمد مصطفي صلي الله عليها پيام آور آزادي ، سلام بر او که رحمه الله العالمين است و سلام بر او که شفيع ذنوب امت است ، سلام بر علي عليه السلام که شاخص ايمان است و سلام بروي که عين عدالت است و سلام بر امام حسين عليه السلام که اسوه مبارزه و شهادت است و سلام بر روي که فرياد خروشان خدا در تمامي عصرهاست و سلام بروي که بر اسمش و يادش خوني به سرعت برق به حرارت خورشيد تابستان در رگ رزمندگان کربلاي ايران است و سلام بر صاحب الزمان عجل الله که جبل المتصل بين ارض و سماء است . اين چند کلمه است که از طرف الحقير به عنوان وصيتنامه نگاشته مي شود اين چندين وصيت نامه است که مي نويسم و شايد که سرنوشت اين هم مثل بقيه پاره کردن باشد . احساس مي کنم که زياد عمر نخواهم کرد ، احساس مي کنم که 21 سالي که از عمرم گذشته است به اندازه صد سال است .زيرا گناهاني را که انجام داده ام به اندازه يک عمر صد ساله است . احساس مي کنم که همه چيز از همه طرف متوجه من شده است ، آسمان بر من تنگ شده است گوياي زمين از وجود من احساس سنگيني مي کند کوهها به من مي خندند ، خورشيد در صبحدم با حالت عجيبي به من نظر مي افکند ، شب ستارگان در گوش هم چيزي مي گويند ، احساسهاي عجيب و غريبي در خود مي بينم عشق چند ساله را جز يک هوي و هوس شيطاني نمي بينم ، خيال مي کردم ، خدايم ، خيال مي کردم گريه ام را که در شبها مي کنم براي اوست ، خيال مي کردم نمازي که مي خوانم براي اوست ، خيال مي کردم که او عاشق من است ، خيال مي کردم که بهشت در انتظارم لحظه شماري مي کند ، از خوشحالي در پوست نمي گنجيدم ، هر لحظه منتظر ملاقات بودم ، هر وقت دوستي شهيد مي شد احساس مي کردم که به قيامت و شهادت و ملاقات نزديکتر شده ام . اما الان مي بينم که همه خيال بوده است آنچه عاشقش بودم من بود و آنکه عاشقم بود من بود آنچه در انتظار بود ظلمت و آتش بود و عمرم پوچ بود وهيچ آنچه را مي گويم نه ؟؟ نااميدي از رحمت خداوند است که حقيقتي تلخ است . از خداوند شرمم مي آيد ، از گذشته مي ترسم و راه آينده را نمي بينم ، اما نمي توانم گريه ام را از ديدگاهش پنهان کنم وقتي احساس مي کنم که فردا مثل ديروز بايد بين من و او فاصله باشد بغض گلويم را مي فشارد و بالاخره او که هميشه شاهد و ناظر بوده قطرات لرزان و شرمسار اشکم را مي بيند که بر روي شنهاي داغ و معطر جبه مي ريزد خدايا ، قلبم در فشار است ، روحم را بگير ، احساسم را بگير و به قول شهيد چمران رحمه الله عشقم را بگير ، نمي خواهم ديگر احساس کنم که شعله هاي عشقم تا ستارگان مي رسد . نمي خواهم ديگر خود را فريب دهم ، نمي خواهم ديگر از تو دور شوم ، خداوند ؟؟؟ کن ، غريب وار خونم را بخرد و پيکرم را به امانت بپذير. دستم را بگير، خدايا شيطان در کمين است تا دوباره مرا به پشت به زمين زند دستهاي ظلالت به طرفم کشيده شده است و تير گناه با تيزيش مرا تهديد مي کند. خدايا از تو معذرت مي خواهم رحمت نازل کردي عصيان کردم .دعوتم کردي فرار کردم ، عطا کردي خطا کردم ، عفو کردي گناه کردم و... ما الان ديگر تو را مي خوانم دستم را به سويت دراز کرده ام ، ديوار دنيا بلند است نمي شود از روي آن گذشت از تو مي خواهم دستم را بگيري که جز تو دستگيري نيست اگر من عاشق تو نيستم اما تو عاشق بنده ات هستي ، خدايا نمي خواهم ديگر پيکر دوستانم را ببينم و بالاخره نمي خواهم خود را با دنيا سرگرم کنم اگر قرار است عمرم چنانکه گذشت بگذرد ديگري عمري نمي خواهم ، نمي خواهم عطشم را چيزي جز ، خودت و اوليائت برطرف کند . کاش روياي شيرين ديشبم به حقيقت مي رسيد که تو ارحم الراحميني ، "الهي رضا برضائک" که تو خير خواه مومنيني يا الله ؟؟؟ شرمم مي شود رهبرم و مولايم امام حسين عليه السلام به آن مظلوميت و مصيبتها جان ؟؟ و من در زير هواي خنک و لذت دنيا و در بستر جان دهم ، خدايا سري را که ؟؟؟ نباشد در راه دوست فدا شود همان به که به وجود نيايد و بالاخره جسمي را که ؟؟؟ نباشد در راه دوست پاره پاره شود همان پرورده نشود . خدايا حرف زياد دارم اما اين مجالش نيست . ما شما اي مردم قهرمان ، اي امت رسول الله صلي الله عليها اي شيعيان علي عليه السلام اي رهروان امام حسين عليه السلام اي عاشقان صاحب الزمان عليه السلام من هر چه دارم از شما دارم به هر سعادتي رسيدم به واسطه شما بود و بالاخره شهادتم نيز از برکات شما بود اما اي برادر و خواهر ، چشم بصيرت را بگشا ، قلبت را صيقل ده به اطرافت نظر کن ، به جهان بينديش ، چه مي بيني ، غوغائي عظيم ، دريائي خروشان ، موجي طوفنده و دره اي عميق . برادر دنيا همين است ، خواهر و برادرم آنهائي که در بهترين کاخ ها بودند ، بهتر خوراکها را خوردند با بهترين و به اصطلاح خودشان زيباترين زنان دنيا هم بستر شدند چقدر بيشتر از من و شما عمر کردند هيکلشان چقدر از کوهها بلندتر شده ، زيبائيشان چقدر از ماه شب چهارده بيشتر شد برادر و خواهر به دنيا و مظاهرش خيره نشو تو را نفريبد، هوايت بر تو غليه نکند و خودت را به هر چيزي جز بهشت نفروش ، تو بزرگتر از اين که فکر مي کني تمام کرات و جهان براي توست ، مسخر و رام در دست تو است . به قيامت نظر کن به شب اول قبرت نظر کن به عمران دنيا و خانه ات مشغول نشو به ياد قرنيم متر در 5/1 ؟؟ باش . برادرم و خواهرم تو انقلاب کرده اي جهان را به غوغا انداخته اي تو به خدا متصل شده اي تو به ائمه عليهم السلام متوسل شده اي خود را نباز مغرور نشو. عقب نشيني نکن ، برادر محکم باش جهاني بر عليه تو بپا خواسته است . تو اي رسالت حسين بر دوش و پرچم اسلام به دست بايد راهي را که شروع کرده اي به پايان برساني خون پاک و مطهر شهدا تو را نظاره مي کند يک لحظه سستي ؟؟ نابودي تو و اسلام است . برادر گر خانه ات را و ؟؟؟ را ويران کردند تو بايد آن را بسازي اگر فرزندت را شهيد کردند دوباره توليد نسل کن اگر مزرعه ات را آتش زدند دوباره به زراعت مشغول شو اگر خداي نخواسته بي رهبر شدي خودت رهبر شو اما اين پرچم سرخ حسيني را که امانت 1350 ساله است را نگذار بر زمين بيفتد فرياد کن و از خدا بخواه تا تو را ياري کند .انتقام مظلومان و مستضعفين جهان را از مستکبرين بگيري . اي ملت مسلمان تابع رهبرت روح خدا باش او را چون پيامبرت حساب کن که جز او چه کسي من و شما را از فساد ظلمت شاهي بيرون آورد و فرمانش را آويزد گوش کن و شکر او را که از هر نعمتي عزيزتر است .با پيرويت به جاي آور و الا منتظر باش تامثل بني اسرائيل ذليل و خوار شوي . از خدا بخواه تا او را براي تو حفظ کند و بالاخره بگويم بدان که تو ديروز نطفه بودي و فردا جيفه هستي پس مغرور نشو خدايت ياري کند و تو را به عزت و افتخار برسان . ان شاء الله . و اما تو اي پدرم و مادرم چيزي را که از آن وحشت داشتيد به شما روي آورده است ." انا لله و انا اليه راجعون." مادر من مدتها بود که اين عروس را خواستگاري کرده بودم ، آنچه را که به شوخي مي گفتي که شايد کسي را براي خود نامزد کرده باشي حقيقت داشت من به واسطه خداوند متعال و به وسيله خطبه خواندن وي شهادت را عقد کرده بودم ، مادرم اين ازدواج حجله گاهش حدود و مرز ندارد ، عروسش زيبائي آن هر دلي را مي ربايد و شب زفافش انتها ندارد ، اين شب هرگز به صبح که لذت آن را زائل کند تبديل نمي شود .اما چه کنم که اين ازدواج براي شما چيزي جز غم و غصه به جاي بخواهد گذاشت به جاي آنکه باعث کثرت افراد خانواده شود شما بي فرزند مي سازد بگذريم . مادر به خودت نظر کن چه چيزي کمتر از ليلي امام حسين عليه السلام و زينب علي عليه اسلام داريم پس خود را مثل او وانمود کن ، اگر جسدم را جلوت گذاشتند همان گونه که در طول زندگي از روي محبت مرا بوسيدي اگر سر داشتم صورتم را ببوس و اگر نداشتم خدا را شکر کن و آن را به قيامت موکول ساز . مادر دنيا چيزي جز همين رفتن و آن آمدن نيست من امانت خداوند در دست شما بودم و از شما متشکرم که امانت را سالم تحويل صاحبش داديد . پدر ، مادرم دلتان را به خدا بسپاريد وقتي به ديدن شما مي آيند اظهار ضعف نکنيد و نگوئيد کمرمان شکست ، من جز يک سربار و مزاحم براي ما اعتراف مي کنم که هرگز براي شما فرزند خوبي نبودم والام بياد مي آورم اذيت هاي بچه گانهام را که به شما مي کردم به خدا قسم در اين دنيا ماندن برايم مشکل بود . شما نمي دانيد که من هر شب چه زجري مي کشيدم ، مادر من دوستاني مثل شهيد نادر دبستاني ، شهيد نجف گلستاني و نادر نکوئي و نصراله ايماني را از دست داده ام ، مادر به خدا قسم وقتي بياد نصراله مي افتم شرمم مي آيد به خود بگويم شهيد .پدر و مادرم : به دنيا پشت کنيد ،ديگر دنيا به شما به هيچکس روي خوش نشان نخواهد داد ، فردا بايد غدير و محمد را از دست بدهيد . بياد خدا باشيد شبها ستارگان را بشماريد تا يقين کنيد که هر روز اين ظالمان ستاره عمر مسلماني را خاموش مي کنند ، مادر همان گونه که دوست و برادر شهيدم نصرالله به مادرش گفت به تو مي گويم لبخند اما نه با قلبت که با صورت ظاهرت و گريه کن اما نه با صورت ظاهرت که با قلبت ، نگوئيد که عصا کشمان بود مار من برادر بهروزم .مادر من تابع خميني هستم .مادر من شاگرد حسين عليه السلام هستم و بالاخره شيعه هستم نمي شود در مقابل ظلم ساکت بود ، اگر تو هم در اين شن زارهاي داغ بودي ، صداي هل من ناصرا ينصرني ، امام حسين عليه السلام را مي شنيدي بوي کربلا را استشمام مي کردي و خون ؟؟؟ شهدا را نظاره مي کردي، مادرم نا اميد نشو اگر ديگر فرزند نداري به تربيت نوه هايت مشغول شو من قسم مي خورم که بهشت انتظار شما را مي کشد .به دوستانم بگوئيد که علي شما نمرده است تا ديروز مرده بود و امروز متولد و زنده شد . از هر کدام از همشهري هايمان که اين کلام را مي خواند و مرا مي شناسد و بر من حقي دارد مخصوصا پدر و مادرم طلب مغفرت مي کنم و اميدوارم مرا ببخشند و براي من طلب مغفرت کنند هر وقت خواستيد چيزي را صدقه دهيد به اسم همه شهدا صدقه دهيد از شما مي خواهم که خون شهدا را فراموش نکنيد هر وقت نماز را سر وقت بخوانيد ، دعا را از غذاي خود واجب تر بدانيد .بياد اشک يتيمان و بيوه زنان باشيد .بياد مظلوان آوارگان باشيد قناعت را پيشه خود کنيد تا رستگار شويد و به کتاب خدا چنگ زنيد و متفرق نشويد .هر وقت خواستيد چهره مظلوم شهدا رنگ زرد وي سرخ شده است در پايان از همه کساني که بر گردن من حقي دارند طلب مغفرت مي کنم . از شما مي خواهم که اگر بنياد شهيد به عنوان من کمکي کند قبول نکنيد و بگوئيد آن را به افراد نيازمند بدهيد که کسي را در اين دنيا جز خدا ندارند نمي خواهم کسي برايم زندگي نامه بنويسيد که مي دانم مشتي الفاظ عجيب و غريب و غير حقيقت را پر مي کنند و به عنوان زندگي نامه تحويل مي دهند زندگي من هيچ بود و هيچ بود و هيچ . خدا يارو نگهدارتان باد . " ان الله اشتري من المومنين انفهسم و اموالهم بان لهم الجنه يقاتلون في سبيل الله فيقتلون و يقتلون ." و السلام عليکم و رحمه الله و برکاته .علي بازيار خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار.والسلام