کنگره ملی شهدای استان فارس

دوشنبه 10 آذر 1404
16:15
محمدحسن بهرامی

محمدحسن بهرامی

فرزند میرزاعلی آقا

تاریخ تولد
1347/09/15
تاریخ شهادت
1364/11/27
محل شهادت
فاو
محل تولد
فارس - نی ریز - نی ریز
وضعیت تأهل
مجرد
مسئولیت
رزمنده
نحوه شهادت
اصابت ترکش -مفقودیت-تفحض
نوع خدمت
بسیج
عضویت
بسیجی
شهيدعزيز درسال 1347 درني ريز متولدشدو تاكلاس دوم دبيرستان ادامه تحصيل و درحين تحصيل چندين بار به جبهه اعزام و سرانجام درتاريخ 64/11/27 درعمليات والفجر 8 درجاده فاو ام القصر مفقودو پيكر پاك اين عزيز درسال 69 پيدا درگلزار شهداي ني ريز به خاك سپرده شد.
بسم الله الرحمن الرحيم
" يا ايتها النفس المطمئنه ارجعي الي ربک راضيه مرضيه فادخلي في عبادي ادخلي في جنتي" السلام عليک يا انصار دين اله ، السلام عليک يا انصار رسول اله ، السلام عليک يا انصاري ابي عبداله حسين ، به نام الله پاسدار حرمت خون شهدا و به نام حسين سالار شهيدان و به نام مهدي قائم آل محمد منجي عالم بشريت و به نام روح اله رهبر مستضعفين عالم . بارها بر طبق وظيفه شرعي خواستم چند کلمه به عنوان وصيتنامه بنويسم اما چون خود را لايق ديدار با محبوبم نمي ديدم از نوشتن آن خودداري مي کردم اما اکنون که کمي شايستگي را در خود يافته ام چند کلمه اي به عنوان وصيت بنويسيم خدايا تو خود خوب مي داني که من براي رضاي تو به جبهه آمده ام خدايا دردمندم روحم از شدت درد مي سوزد و قلبم مي خروشد احساس شعله مي کنم و بند بند وجودم از شدت در صيحه مي زند ، زيرا در بستر مرگ آسايش بخش خسته شده ام دل شکسته ام ، نا اميدم ديگر آرزويي ندارم احساس مي کنم که اين دنيا جاي من نيست با همه وداع مي کنم نمي خواهم با خداي خود تنها باشم خدايا به سوي تو مي آيم خدايا اعتراف مي کنم که من گنهکارم و مي دانم گناهان من زياد است اما عفو و گذشت از توست زيرا که من کوچکم و تو بزرگ و بخشنده و رحيم " الهي ان مان قبح الذنب من عبدک فليحسن العفو من عندک " پروردگارا چگونه شکر تو را گويم و چگونه تو را بخوانم در حالي که در نهايت عجز و فقر و ذلت هستم و چگونه از تو طلب نکنم در حالي که در نهايت قدرت و عزت هستي خدايا دوست دارم گمنام باشم در غوغاها و کشمکشهاي پوچ مدفون نشوم خدايا تو را به حسين قسمت مي دهم که اين بنده اي دنيا را ازدست و پاي من بگسلي و من را از زنجير اسارت رهائي بخشي خدايا تو شاهد و گواه باش که به جبهه آمدم تا به عهد و پيماني را که در خيابانها و مساجد با امام خويش بسته بودم ادا مي نمايم و اما سخني دارم با شما جوانان که مي دانم چشم امام به شماست مبادا در رختخواب و در حال بي تفاوتي بميريد که علي اکبر عليه السلام در راه خدا در ميدان نبرد شهيد شد مبادا در لباس ظلمت بميريد که جوانهاي بسياري در لباسهاي رزم شهيد شدند و اين است که مولاي متقيان علي عليه السلام مي فرمايد : " ان اکرم الموت القتل " گرامي ترين مرگها شهادت در راه خداست اي مادران مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگيري کنيد که فردا بايد در محضر خداوند جوابگوي زينب باشيد اي مردم مبادا امام را اين اسوه مقاومت و شجاعت و اين قلب تپيده امت را تنها بگذاريد مبادا به گفته هاي ايشان عمل نکنيد که انگار خدا را رها کرده ايد وبه شيطان پيوسته ايد و ديگر هيچ راه برگشت نداريد و اي امام اي روح من ، اي جسم من ـ اي جان من تو بودي که فانوس و چراغ قلب مرا با تور الهي روشن نمودي و راه راست که همان صراط المستقيم است هدايت و ارشاد نمودي اي عزيزان مبادا از روحانيت روي برگردانيد که انگا راسلام رو گردانيده ايد و اما اي برادران عزيز و رزمنده و اي همسنگران بدانيد که فتح و پيروزي و نزديک است حسين عليه السلام انتظار شما را مي کشد سپس مقابله کنيد و محکم بايستيد و بجنگيد که چشم جهان به روي شماست و خداوند را پيوسته ياد کنيد" يا ايها الذين آمنوا اذا لقيتم فئه فائبتوا و اذکرو اله کثيرا لعلکم تفلحون" اما سخني دارم با خانواده ام ، تو اي مادرم که روزها و شبها براي من سوختي و مرا به اين سن و سال رساندي خوشحال باش که فرزندت را در راه اسلام هديه نمودي و صبور باش همين جور که زينب در داغ حسين صبر کرد تو هم صبر کن مادرم هر وقت خبر شهادت مرا شنيدي اين مصلب به زبان بياور :" اللهم تقبل منا هذا القربان" مادرم من که چيزي نداشتم به تو بدهم اين هم زحمات تو را بدهد اما ازخداوند مي خواهم که روز قيامت تو را با زهرا سلام اله عليها همنشين و محشور گرداند و اما پدرم مرا ببخش از اينکه در اين مدت بسيار اذيت و نافرماني ات کردم و نتوانستم در پيري عصا کش دستت باشم اميدوارم مرا حلال کني و مرا ببخشي و اما برادرم در خانه جاي خالي مرا پر کن که پدر و مادر جاي خالي مرا احساس نکند و پيوسته در ياد خدا باش و از شما برادرانم طلب مغفرت و حلاليت مي کنم و اما شما خواهرانم حجابتان را حفظ نمايد همين جور که حجابتان را يقينا يک فرمان الهي و يک آيت آسماني مي دانستد و مي دانيد و با ايمان راسخ عمل نموده عمل نمائيد و ادامه دهيد تا ديگران از شما درس گيرند به ويژه که هر دوي شما معلميد معلم خانه و معلم جامعه و معلم مدرسه و خواهرانم ميثم و مجتبي و زهرا را علي وار و زينب وار بار آاوريد و سلام من را به آنها بگوئيد که مرا ببخشيد که نتوانستم که نتوانستم دائي خوبي براي آنها با هم سلام مرا به امام جمعه عزيزم برسانيد و به ايشان بگوئيد که اگر ناراحتي از دست ؟؟؟ ديده اند به بزرگواري خود مرا ببخشند و حلال نمايد و نمازم را ايشان بجاي آورد و باز از تمام دوستان آشنايان مي خواهم که حقير را ببخشند و حلال نمايند و در آخر از همه شما عزيزان خواهران و برادران گرامي تشکر و سپاس گذاري مي نمايم . آخ که مي سوزد جگرم مهدي بيا ، مهدي بيا ، به اميد زيارت کربلا ، خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار ، گردان کميل ، تيپ المهدي عجل اله . محمدحسن بهرامي